نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, توسط S-R-M |

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر

پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, توسط S-R-M |

  

 يَا كَرْبَلا أفيكِ يُقْتَلُ جَهْرَةً          سِبْطُ المطَهَّرِ أنَّ ذَا لَعَجِيبُ

 گل خوش رنگ و بوی من حسین است

بهشت آرزوی من حسین است

مزن دم پیش من از لاله رویان

که یار لاله روی من حسین است

من آن مداح مست سینه چاکم

که ممدوح نکوی من حسین است

همه در گفتگوی این و آنند

ولیکن گفتگوی من حسین است

سخن بی پرده می گویم زمستی

می و جام و سبوی من حسین است

چو مرغ حق که از حق میزند دم

طنین های و هوی من حسین است

از آن بر تربتش سایم جبین را

که عز و آبروی من حسین است

احد گوئی از آن باشد شعارم

که پیر و نکته گوی من حسین است

S.R.M

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:ماه محرم-ظهر عاشورا, توسط S-R-M |

محرم آمد و آتش به دل کرد
غم پنهانیم دیوانه تر کرد

محرم آمد و خونین جگر کرد
تمام جامه ها رخت عزا کرد

محرم آمد و اشک روان کرد
حسین جانم نوای هر دهان کرد

محرم آمد و لبیک یا عباس می کرد
سراسر شور و شوق یار می کرد

محرم آمد و اصغر بسر کرد
آن سه شعبه ماهم خجل کرد

محرم آمد و لاله پرپر کرد
تمام گریه هایم گرمتر کرد

محرم آمد و غربت به پا کرد
دل بی بی ز داغ و غم رها کرد…

محرم آمد و سجده بر سجاد می کرد
دل سردار سجده بر افلاک می کرد

محرم آمد و سجاده تر کرد
روی بابا،رغیه،جان به سر کرد

محرم آمد و خیمه به پا کرد
به یاد خیمه های کربلا کرد

محرم آمد و مولاسوی نینوا کرد
ز نو دل ناپاک من را برملا کرد

محرم آمد و رویم خجل کرد
عطش دل تاریکم را ندا کرد

S.R.M
.

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.